اتاق معمولی گریفیندور در آن شب بسیار پر سر و صدا بود. هری، رون و هرمیون کنار یک پنجره نشسته بودند. هرمیون برای تکمیل تکالیف هری و رون کریسمس را بررسی کرد. او هرگز به آنها اجازه نمی دهد که کپی کنند ("چگونه می خواهید یاد بگیرند؟")، اما با درخواست او برای خواندن آن، آنها به هر حال جواب درستی دادند.
هری احساس بی قراری کرد. او کوییدیچ را از دوران قرون وسطی خواسته بود تا فردا از اعصاب خود مراقبت کند. چرا او باید از اسنیپ ترسد؟ او به رون و هرمیون رسید و از او خواست تا اسنیپ را از او بخواهد.
آنها با هم گفتند: "بهتر از من"، اما هری فکر کرد که اسنیپ نخواهد بود که معلمان دیگر گوش کنند.
او راه خود را به اتاق کار گذاشت و از دست داد. هیچ پاسخی نگرفت او دوباره زد هیچ چی.