خفری

خفری

خفری

خفری

دانلود کتاب آموزش درام ست


دانلود کتاب آموزش درام ست



کتاب آموزش درام ست





کتاب آموزش درام ست




شاید اسنایپ کتاب را در آنجا گذاشته بود؟ ارزش امتحان کردن بود. او درب را آجار فشار داد و داخل شد و صحنه ی وحشتناک چشم هایش را دید.

اسنیپ و فیلچ در داخل بودند، به تنهایی. اسنیپ لباس هایش را بالای زانوی خود نگه داشت. یکی از پاهای او خونین و منجمد بود. فیلچ باند اسنیپ را تحویل داد.

اسنایپ گفت: "چیزی نابود شد." "چطور میتونید چشمهاشون رو روی هر سه سر نگه دارید؟"

هری سعی کرد به آرامی قفل کند، اما -

"POTTER!"

چهره اسنیپ با خشم پیچیده شده بود، به طوری که او سریعا لباس خود را برای پنهان کردن پای خود انداخت. هری گول زد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.